محو و محوتر

این مِهی که عکس‌های مریم تخت‌کشیان را فراگرفته، غلیظ‌تر از آن است که به پای نگاتیوهای تاریخ‌مصرف‌گذشته و دوربینِ از دلِ تاریخ بیرون‌کشیده‌ی Agfa Isolette 1 بنویسیمش و آن پیوند عمیقی هم که سال‌هاست عکاسی و واقعیت را به‌هم ربط می‌دهد در عکس‌های این مجموعه پیدا نیست، یا دست‌کم در نگاه اول پیدا نیست و چه بهتر؛ چون واقعیت (اگر چیزی به‌نام واقعیت وجود داشته باشد) در مِهی گم شده که سال‌هاست مسیرِ زندگی آدم‌ها را عوض می‌کند؛ مِهی که این آدم‌ها را در برمی‌گیرد و دست از سرشان برنمی‌دارد و تا این مِه فرو ننشیند چیزی از دنیای اطراف پیدا نیست؛ چه رسد به خود این آدم‌ها. 

سربازها را معمولاً با لباس‌شان به جا می‌آوریم و آن‌چه در این به جا آوردن از دست می‌رود، خودِ آن آدمی‌ست که چاره‌ای جز پوشیدن لباس سربازی، یا به‌قول قدیمی‌ها اجباری، ندارد. دوره‌ی مه‌آلودِ سربازی به قبل و بعدش شبیه نیست؛ موقعیت ویژه‌ای‌ست که می‌خواهد آدم‌ها را یک‌شکل و یک‌دست کند؛ آن‌قدر که با دیدن‌شان بگوییم سربازند؛ بی‌آن‌که خودشان را به‌ جا بیاوریم. سربازها چاره‌ای ندارند جز یک‌جا ماندن و دل خوش کردن به این‌که هر چیزی زمانی دارد؛ حتا مِه.

در بیش‌ترِ عکس‌های مریم تخت‌کشیان صورت سربازها را نمی‌بینم؛ صورت‌های ناپیدا شاید مهم‌ترین خصیصه‌ی سربازها هستند؛ سربازهایی که هیچ خلوتی ندارند؛ زیر نظرند؛ باهم‌اند و همان راهی را می‌روند که سربازانی دیگر پیش از این رفته‌اند؛ سربازانی که پیش از این در مِهی دیگر گم شده‌اند. اما دوره‌ی سربازی همان‌قدر که ممکن است دوره‌ی موقتی در زندگی باشد، ممکن است به ایستگاه آخر زندگی هم بدل شود و سرباز از لحظه‌ای که آن لباس و پوتین و کلاه را تحویل می‌گیرد، خوب می‌داند که صلح همیشه برقرار نیست و جنگ با اولین گلوله یا با موشکی که ناگهان به زمین می‌رسد شروع می‌شود. 

این مِهی که عکس‌های مریم تخت‌کشیان را فراگرفته، غلیظ‌تر از آن است که نادیده‌اش بگیریم و سربازهایی که به سایه شبیه‌ترند، حتا خبر ندارند که درست دیده نمی‌شوند؛ به چشم می‌آیند، اما آن‌چه می‌بینیم تصویر محوشان است و محو بودن و واضح نبودن ظاهراً یکی از خصیصه‌های سربازی‌ست؛ راهی که پیش از این دیگران رفته‌اند؛ مثل تونلی تاریک که تا از آن بیرون نزنند نور را به چشم نمی‌بینند، سربازها هم تا این لباس و پوتین و کلاه را کنار نگذارند، دیده نمی‌شوند؛‌ سال‌هاست که دیده نمی‌شوند. مِه غلیظ و غلیظ‌تر می‌شود و سربازها محو و محوتر.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *