«لومپنها میکوشیدند با خصوصیّاتی همچون هیکل درشت و فربه و شکمِ برآمده، پُرخوری، طرز تکلّم، شکستن و کوتاه و بلند کردن واژهها، استفاده از ضربالمثلها و لغات عامیانه، دشنام و کلمات بیادبانه، القاب و صفات زشت، راه رفتن با پاشنههای خوابیدهی کفش، حرکت دستها با فاصله از بدن، بازی کردن با دستمال یزدی، و خالکوبیهای حاکی از آرزوهای سرکوب شده و خواستههای تحقّق نیافته، طرز معاشرت، رفتار و کردار و مواردی از این قبیل خود را از نظر ظاهری و رفتاری از دیگران جدا کنند. لباس آنها غالباً کت و شلوار مشکی بلند و گشاد با کلاه مخملی همرنگ، کفش سیاه یک لای پاشنه خوابیدهی تماممیخ، پیراهن یقهباز، زیرشلوار بلند راهراه (که اغلب از شلوار بیرون بود) و عرقگیر ابریشمی نصف آستین بود.
…
«خصایص روحی و روانی لومپنها… عمدتاً تحت تأثیر شرایط سخت زندگی اجتماعی و اقتصادی آنها است…
[۱ــ] تشویش، اضطراب و میل شدید به انتقام، در مقابل هر کس و هر حادثهای که پیش بیاید.
[۲ــ] چربزبانی، کرنش و ستایش بیش از اندازه در مقابل صاحبان قدرت، اربابان و ولینعمتهای خود.
[۳ــ] تغییر شغل مداوم و عدم تمایل به کار کردن.
[۴ــ] شخصیّت مردّد دایماً در تزلزل و فاقد بینش معلوم و معیّن، حرکت در جهت باد.
[۵ــ] ماجراجویی، غوغاگری، آشوبطلبی، بیانضباطی، عدم اطاعت از رهبری، محافظهکاری و بیرحمی.
[۶ــ] گرایش به اقدام فردی؛ حتّا در صورت تشکیل باند… [که] عمل فردی همچنان موقعیّت ممتاز خود را حفظ میکند. لومپن در قماربازی، عرقخوری، چاقوکشی، خالکوبی و انواع نمایشها کوشش میکند که به طور فردی در جمع درخشیده و قدرتنمایی کند. لومپنی که در جریان مبارزه با حوادث زندگی پیروز و کامیاب شود به سمبل دیگر لومپنها تبدیل میشود. منازعات آنها نیز اکثراً فردی است.
[۷ــ] تکیهی صرف به نیروی بدنی و قدرت بازوی خود و وسایلی چون چاقو، زنجیر، پنجهبوکس؛ بهعلّت روحیهی فردی و نداشتن ارتباط با مردم و جامعه.
[۸ــ] ذهن بسیار خالی و کوچک با مفاهیمی بسیار ساده و ابتدایی، شعور و دانش اجتماعی بسیار کم و عقاید خرافی، بیسوادی، ناآشنایی با ماشین، تکنیک، وسایل نوین و پیچیدهی تولیدی، توانایی انجام فقط کارهای موقّتی فوقالعاده ساده، فقدان مناسبات اجتماعی و ارتباط منطقی با طبقات و نیروهای جامعه.
…
«لومپنها معرّفی افراد را با اسم و فامیل مخصوص طبقات بالا دانسته استهزاء میکنند؛ لذا یکدیگر را به اسم کوچک همراه یک لقب میشناسند. در لقبها از ملاکهای مختلفی استفاده میشود از این قبیل:
[۱ــ] براساس نقص بدنی، مانند رسول شَله، حسین لالی و غیره.
[۲ــ] براساس مشخصات بدنی، مانند علی زاغی، حسین سیاه، جعفر خالدار و غیره.
[۳ــ] براساس حرفه، مانند محمود مطرب، حسین نجّار، اصغر شوفر و غیره.
[۴ــ] منسوب کردن به زادگاه، مانند علی یزدی، غلام تُرکه و غیره.
[۵ــ] به اسم پدر، مانند محمد رجب، حسین رمضانیخی و غیره.
[۶ــ] به اسم مادر، مانند جواد صغرا، رضای فاطمهسلطان و غیره.
[۷ــ] براساس صفات فردی معرّف حال و گذشتهی لومپن، مانند رضا بُزدل، اصغر پلنگ، احمد بیدین و غیره.»
از کتابِ لومپنها در سیاست عصر پهلوی؛ مجتبی زاده محمدی؛ نشر مرکز؛ ۱۳۹۲