بایگانی برچسب: s

پادکست کارناول ــ قسمت دوم

«در کواکبِ آسمان هم یکی می‌شود ستاره‌ی درخشان؛ الباقی سوسو می‌زنند.»
و ابوالقاسم عارف قزوینی، تصینف‌ساز و شاعر پرآوازه‌ی عصر مشروطه، بی‌شک آن ستاره‌ی درخشانی‌ست که مردمان آن روزگار و روزگارِ پس از او، مشروطه و داستان‌های دورودرازش را با تصنیف‌های او به یاد می‌‌آورند. عارف قزوینی، به‌قول صدیق تعریف، هم‌زمان چند موهبتِ ممتاز و درخشان داشت: ترانه می‌نوشت و شاعر بود، نواسازی می‌کرد و تصنیف‌سازی می‌کرد و آواز خوشی داشت؛ هرچند از بخت نامراد ما صدایی از او نمانده، یا به دست ما نرسیده.
قسمتِ دوم پادکست کارناوال درباره‌ی عارف قزوینی و تصنیف‌های اوست؛ تصنیف‌هایی برای مردمان زمانه‌اش و برای آیندگان، برای هر کسی که می‌بیند و گوشه‌ای نشستن و ساکت ماندن را ترجیح نمی‌دهد.

پادکست کارناوال را می‌توانید در کست‌باکس بشنوید، یا به این صفحه سر بزنید.

پادکست کارناوال

پانزده سال پیش بود یا کمی بیش‌تر که در یکی از این جشن‌های سینمایی‌ که نمی‌دانم هنوز برگزار می‌شوند یا نه، کلیپ کوتاهی پخش کردند از کارنامه‌ی بهرام بیضایی و قبلِ آن‌که خود بیضایی را دعوت کنند روی صحنه و جایزه‌ای را «به افتخار سال‌ها فعالیت سینمایی» یا عبارتی شبیه این تقدیمش کنند، محمد رحمانیان روی صحنه رفت و گفت این کارنامه‌ای که در فیلم دیدید البته مایه‌ی افتخار است، اما به همان اندازه، یا بیش‌‌تر، می‌تواند یا اصلاً باید مایه‌ی افسوس و حسرت هم باشد. همه‌ی فیلم‌نامه‌هایی که بیضایی منتشر کرده فیلم‌‌‌نامه‌هایی‌اند که به‌نیّتِ ساختن نوشته، اما هر کدام به دلیلی، یا بدون دلیلی، اجازه‌ی ساخت نگرفته‌اند و معلوم است بیضایی امیدی به ساخت‌شان نداشته که منتشرشان کرده.
همین‌طور است؛ تاریخ سینمای ایران را معمولاً با فیلم‌های ساخته‌شده به یاد می‌آورند، اما وقتی سراغ فیلم‌سازی مثل بهرام بیضایی می‌رویم، فیلم‌های ساخته‌نشده‌اش هم جزئی از این تاریخ هستند. قسمت اول پادکست کارناوال، که چند روز پیش منتشر شد، درباره‌ی دو فیلم‌نامه‌ی ساخته‌نشده و آخرین فیلمِ کارنامه‌ی بیضایی‌ست: اعتراض و لبه‌ی پرتگاه و وقتی همه خوابیم. این فیلم آخر احتمالاً ریشه در آن فیلم‌نامه‌ی اعتراض دارد که روزگاری بیضایی درباره‌ی آذر شیوا نوشت؛ فیلم‌نامه‌ای که به خواهش ستاره‌ی سال‌های دور سینمای ایران کنار گذاشتش تا شخصیتی شبیه او سال‌ها بعد در وقتی همه خوابیم با تهیه‌کنندگانی روبه‌رو شود که برای چند ریال بیش‌تر حاضرند فیلم و آبرو و حیثیت و همه‌چیز را فدا کنند.
قسمت اول پادکست کارناوال، که اسمش وقتی همه خوابیم: آذر شیوا، بهرام بیضایی و سه‌گانه‌ی سینماست، فقط درباره‌ی آذر شیوا نیست؛ پادکست رادیو تراژدی پیش‌تر به‌خوبی داستان او را روایت کرده بود. آن‌چه در قسمت اول آمده داستانِ داستان‌هایی‌ست که گره خورده‌اند به‌هم؛ کنار کشیدن آذر شیوا از سینمای ایران؛ نوشتن فیلم‌نامه‌ی اعتراض و کنار گذاشتنش به‌خواهش آذر شیوا؛ متوقف شدن تولید لبه‌ی پرتگاه در آخرین لحظه و نوشتن فیلم‌نامه‌ی وقتی همه خوابیم و ساختنش.
فصلِ اول پادکست کارناوال روایت‌هایی درباره‌ی «هنر اعتراض» است. امیدوارم حوصله کنید و این قسمت را بشنوید و اگر به‌نظرتان بیهوده و حوصله‌سربر نرسید، شنیدنش را به دوستان و آشنایان‌تان هم توصیه کنید.

این لینک پادکست کارناوال است؛ محض احتیاط:

https://b2n.ir/r72348

پادکست کارناوال در کست‌باکس