آپارتمانِ نسبتاً کوچکِ جینجر در سانفرانسیسکو هیچ شباهتی به خانهی ویلایی و باشکوهِ جَزمین ندارد که مهرمانهای همیشگیاش زنوشوهرهای پولداری بودند که از بام تا شام فقط به تفریحِ روزانه و خریدهای گرانقیمت و مهمانیهای پُرجمعیت فکر میکردند؛ اینجا همهی آدمها به فکرِ کار و چند دلار بیشتر برای گذرانِ زندگیِ روزانهاند و طبعاً برای کسی مهم نیست که جَزمینْ دچارِ بحرانِ روحیست و زندگیاش به بنبست رسیده؛ درست مثل بلانش دوبوآی نمایشنامهی ویلیامز که خیال میکند زندگی بهتر از این نمیشود ولی شوهری که به چشمش کاملترین مردِ دنیاست جورِ دیگری از آب درمیآید و بعد از این بیآبرویی خودش را خلاص میکند و بلانش هم تاابد خودش را مسئولِ این ماجرا میداند؛ درست مثلِ جَزمینِ فیلمِ آلن که دستِ آخر میفهمیم بهخاطر مسائلِ اخلاقی و شیطنتهای مکرّرش شوهرِ کلاهبردارش را لو داده و قاعدتاً اگر دستِ آقای هال رو نمیشد که هر روز در حالِ زیرآبی رفتن است هنوز زنده بود و به کلاهبرداریهایش ادامه میداد.
اصلاً سر درآوردنِ جَزمین از سانفرانسیسکو برای فراموش کردنِ همین چیزهاست؛ وگرنه جزمین چه شباهتی به جینجر دارد وقتی جینجر دلش به آدمهای پیشپاافتادهای مثلِ چیلی خوش است که انگار بویی از ادب نبردهاند و ارزشی برای حرفهای جَزمین قائل نیستند؛ درست مثلِ استنلیِ نمایشنامهی ویلیامز که در چشمهای بلانشِ مغرور زل میزند و بعد از اینکه غرورِ بیجایش را مسخره میکند حسادت و اعتمادبهنفسِ نداشتهاش را به یادش میآورد و همین چیزهاست که بلانشِ آن نمایشنامه و جَزمینِ فیلمِ آلن را به فروپاشیِ کاملِ عصبی نزدیک میکند؛ به انهدامِ تماموکمالی که جَزمین را به حرف زدن وامیدارد؛ به گفتن از همهچیز و هیچچیز؛ به خیالاتِ محض و آرزوی بازگشت آقای دوآیت که اگر دروغهای مکرّرِ جَزمین نمیبود فرشتهی نجاتش میشد و او از آپارتمان و مواجهه با چیلیِ قلدر نجات میداد؛ امّا جَزمین همهچیز را خراب کرده و حالا مثلِ بلانشِ نمایشنامهی ویلیامز در طلبِ شپ هانتلیِ میلیونر میسوزد؛ بیآنکه کسی از راه برسد.
نهایتِ کارِ جَزمین حرف زدن با خود است؛ با صدای بلند حرف زدن و غمگین شدن از نبودِ معاشری که این حرفها را بشنود و اصلاً عجیب نیست که جَزمین مدام از موسیقیِ ماهِ غمگین میگوید و خاطرهها را به یاد میآورد؛ مثلِ بلانشِ نمایشنامهی ویلیامز که مدام ترانهی وارسوویانا را به یاد میآورد؛ ترانهای که فقط خودش میشنود؛ ترانهای که عاقبتش را پیشبینی کرده: ماه غمگین است و جَزمین هم.