نامه به سینما ـــــ Letter to Cinema

نامه به سینما ـــــ Letter to Cinema

جست‌وجو
رفتن به نوشته‌ها
  • خانه

بایگانی برچسب: s

Two Shot

Rise And Fall Of A Small Film Company

می 26, 2018 محسن آزرم دیدگاه‌تان را بنویسید:

Jean-Luc GodardRise And Fall Of A Small Film Companyژان‌لوک گدارفراز و نشیب یک شرکت کوچک فیلم‌سازی

برای شما این چیزی بیش از یک فیلم نیست.

برای من امّا همه‌ی زندگی‌ام است.

فرانسوآ تروفو، کایه دو سینما،

شماره‌ی ۳۱۵، ۱۹۸۰

جست‌وجو

دست‌نوشته‌های محسن آزرم

*

Manuscripts by Mohsen Azarm

دست‌نوشته‌های محسن آزرم ـــــ Manuscripts by Mohsen Azarm

برچسب‌ها

  • Abbas Kiarostami
  • Ali Hatami
  • Film-Essay
  • Firouzeh Khosrovani
  • François Truffaut
  • Jean-Luc Godard
  • Jim Jarmusch
  • Krzysztof Kieślowski
  • Netflix
  • Radiograph of a Family
  • susan sontag
  • ادبیات
  • تاریخ سینمای ایران
  • جُستار
  • داریوش مهرجویی
  • در باغ زیتون چه‌کسی اضافه بود؟
  • رادیوگرافی یک خانواده
  • زندگی دوگانه‌ی ورونیک
  • سه‌گانه‌ی سه رنگ
  • سوزان سانتاگ
  • سینمای آلمان
  • سینمای امریکا
  • سینمای انگلستان
  • سینمای ایتالیا
  • سینمای ایران
  • سینمای روسیه
  • سینمای فرانسه
  • سینمای لهستان
  • سینمای مستقل
  • سینمای مستند
  • شعر
  • صفی یزدانیان
  • عباس کیارستمی
  • علی حاتمی
  • عکاس دوره‌های عکاسی‌نشده
  • فرانسوآ تروفو
  • فیروزه خسرُوانی
  • فیلم ناداستانی
  • فیلم کوتاه
  • فیلم‌جستار
  • نتفلیکس
  • چگونه می‌شنویدم؟ من از این دور حرف می‌زنم
  • ژان‌لوک گدار
  • کتاب خواندن
  • کریشتف کیشلوفسکی

دسته‌ها

  • English
  • Experimental
  • Shot
  • Two Shot
  • از چشم سینما
  • اعلان عمومی
  • تاریخ سینما
  • ترجمه‌ها
  • تک‌قاب
  • چگونه می‌شنویدم؟ من از این دور حرف می‌زنم
  • داستان خانوادگی
  • در فاصله‌ی دو سئانس
  • سینمای ایران
  • شعر
  • قاب‌ها
  • کلمه‌ها و کاغذها
  • مرور فیلم
  • مقاله‌
  • نقد
  • یادداشت‌های روزانه
  • یادداشت‌هایی درباره‌ی سینما

بایگانی‌ها

  • ژانویه 2023
  • نوامبر 2022
  • آگوست 2022
  • جولای 2022
  • ژوئن 2022
  • می 2022
  • آوریل 2022
  • مارس 2022
  • فوریه 2022
  • ژانویه 2022
  • دسامبر 2021
  • نوامبر 2021
  • اکتبر 2021
  • سپتامبر 2021
  • آگوست 2021
  • جولای 2021
  • ژوئن 2021
  • می 2021
  • آوریل 2021
  • مارس 2021
  • فوریه 2021
  • ژانویه 2021
  • دسامبر 2020
  • نوامبر 2020
  • اکتبر 2020
  • سپتامبر 2020
  • آگوست 2020
  • می 2020
  • مارس 2020
  • فوریه 2020
  • ژانویه 2020
  • دسامبر 2019
  • نوامبر 2019
  • جولای 2019
  • سپتامبر 2018
  • آگوست 2018
  • جولای 2018
  • ژوئن 2018
  • می 2018

RSS نامه به سینما ـــــ Letter to Cinema

  • پروست در اردوگاه
    همین‌قدر یادم است که آن روز برفی بود و روز در سفیدی این برف روشن‌تر بود. سه روز بعد داشتم برمی‌گشتم و تازه گذرم به کتاب‌فروشی‌ای افتاده بود که هر روز با خودم عهد می‌بستم سری بهش بزنم. ساعت احتمالاً یازده و نیم بود وقتی دوستم اشاره کرد آن‌جاست و با دستش سردر کتاب‌فروشی را […]
  • هی پسرها! بدون این‌ها دخل‌مان آمده…
    جان کیتینگ: اسم این کار جنگ است پسرها. شما در موقعیتی حیاتی هستید. یا باید به اراده‌ی عوام تن بدهید یا برنده‌ی جنگ باشید.شاید تصادفاً یکی از وظایف من این‌جا درس دادنِ رمانتیسم است ولی اصلاً این وظیفه را شوخی نمی‌گیرم. حتماً آن چیزی را که مدرسه از من می‌خواهد یاد می‌گیرید ولی اگر کارم […]
  • تا نگویی که مرا طاقتِ تنهایی هست…
    بودن و نبودن«چند روز پیش، حتّا از فکرِ این‌که ممکن است آنّا مرده باشد، دیوانه می‌شدم. امّا حالا حتّا گریه هم نمی‌کنم. از این می‌ترسم که او زنده باشد. می‌بینی چه‌طور می‌شود همه‌چیز به‌طورِ نفرت‌انگیزی ساده باشد؟ حتّا فرار از درد.» این مهم‌ترین اعترافِ کلودیاست شاید، نهایتِ ترس‌اش از حضورِ دوباره‌ی آنّا. چه می‌شود اگر […]
  • La double vie de Véronique
    حالا تو مُرده‌ای ورونیکا. از دل خوانده‌ای و مُرده‌ای. در میانه‌ی صحنه. صدای تو خوب بوده. صاف‌تر از هر صدای دیگری. راهی را رفته‌ای که رهبر ارکستر خواسته. مکث‌ها و وقفه‌ها. کنار آمدن با صدای سازها. نُت‌ها را یک به یک اجرا کرده‌ای. بهتر از این می‌شود خواند؟ نمی‌شود. لحظه‌ی اوج است این. لحظه‌ی مرگ. […]
  • من همیشه از دیدن این زن لذت می‌برم…
    در روزنوشت‌های شاهرخ مسکوب نشانه‌‌هایی هست که خواننده را وسوسه می‌کند با خودش فکر کند مسکوب هر فیلمی را که دیده، به‌خلاف کتاب‌هایی که خوانده، روی کاغذ نیاورده و فیلم‌هایی بوده‌اند که جایی در این دفترها پیدا نکرده‌اند. دلیلش هم روشن است. ممکن است با خودش فکر کرده که باید از چیزهای دیگری نوشت. و […]

نوشته‌های تازه

  • پروست در اردوگاه
  • هی پسرها! بدون این‌ها دخل‌مان آمده…
  • تا نگویی که مرا طاقتِ تنهایی هست…
  • La double vie de Véronique
  • من همیشه از دیدن این زن لذت می‌برم…

جست‌وجو

Fourteenpress theme | با افتخار نیرو گرفته از WordPress
Cleantalk Pixel