مارک کازینزِ پنجاهوهفت ساله اهل ایرلند شمالیست. سینِفیلی تمامعیار و تماموقت. هر فیلمی که میسازد، دربارهی هر تصویری، هر قابی، هر لحظهای از سینما که حرف میزند، یا هر تصویری از سینما را که پیش چشممان میآورد، این شورِ سینِفیلی در کارش پیدا است. شیفتهی عباس کیارستمی و فروغ فرخزاد است و نامشان را روی دستهایش تَتو کرده. و علاوهبر اینها آدمی درجهیک است. خوشحالم که سال آینده کتابی از او، با اجازهاش و با مقدمهی اختصاصیاش برای خوانندههای ایرانی، منتشر میشود.
چند روز پیش کازینز این مانیفست چهارده بخشی، این سطرهای پُرشور و شیطنتآمیز را دربارهی فیلم جُستار (Essay Film) منتشر کرد؛ شیوهای از فیلمسازی که در ایران هنوز ناشناخته به نظر میرسد و خیلیها هنوز مستند مینامندش. از رفقیم حسین عیدیزاده خواستم این مانیفست را برای انتشار در نامه به سینما ترجمه کند:
١
فیلم داستانی حباب است. فیلم جُستار میترکاندش.
٢
فیلم جُستار با یک ایده به پیادهروی میرود.
٣
فیلم جُستار تفکر بصریست.
۴
فیلم جُستار تولید فیلم را وارونه میکند: تصویرها اول از راه میرسند و دستآخر فیلمنامه…
۵
ساختنِ فیلم جُستار فرایند جمعآوریست، مثل نجاری که چوب جمع میکند.
۶
فیلم داستانی خودرو است، فیلم جُستار دوچرخه؛ میتواند سربالایی را سیخ بالا برود و وزش باد را درموهایش حس کنی.
٧
فیلم جادهای واجد حرکتی بیرونی است، فیلم جُستار واجد حرکتی درونی…
٨
فیلم جُستار نقطهی مقابل مگسی روی دیوار است.
٩
فیلم جُستار هر جا که بخواهد سرک میکشد و باید هم اینطور باشد.
١٠
تفسیر برای فیلم جُستار مثل رقص است برای موزیکال.
١١
فیلم جُستار با لحظهی نمایش مارلنه دیتریش ارتقا پیدا میکند (مارسل افولس را ببینید)…
١٢
فیلم جُستار نمیتواند حالوهوای سانست بلوارِ بیلی وایلدر را بسازد؛ فیلم داستانی هم نمیتواند آن حالوهوا را توضیح دهد.
١٣
از خانه بزن بیرون و فیلم بساز.
١۴
فیلم جُستار همان چیزیست که آلکساندر آستروک رؤیایش را میدید. دیجیتال آن رؤیا را تحقق بخشید.